جه دیرآمدی
چه دیرآمدی
عمری به انتظارت بودم
عطرت مشامم را پرکرده بود
سالها قبل ازشکفتنت
شامه ام فرتوت گشته
حیفِ عطرتو
حیف
چه دیرآمدی
عمری به انتظارت بودم
عطرت مشامم را پرکرده بود
سالها قبل ازشکفتنت
شامه ام فرتوت گشته
حیفِ عطرتو
حیف
هم درد وهم داروی جان چشمان مستت
هم زخم و هم مرحم دوچشم می پرستت
هم آتش افروزدل تنها وسردم
هم آب برآتش شده ، ای نازشستت
آتش زده برقلبو جان چشم سیاهت
رسوای عالم شد دلم، از روی ماهت
آخرچه کردم مربه تو شهلای خوبان
کاتش فکنده بردلم سیل نگاهت
پروانه چشمان تو آهسته و نرم
تاعمق چشمان دلم پروازکرده
برگرداحساس چوشمع قلبوجانم
گردیدو جان عشق تو روآوازکرده
چشمان تو خواب مرا آشفته بنمود
چشمان تو برچشم خستم راه بگشودچشمت غزل چشمت قصیده چشمت آشوب
چشمانت آیین خدایی خوب درخوب
چشم تو تنها قبله گاه روح وجانم
شددل به دارنرگس مست تو مصلوب
چشمان تو آرامش این قلب خسته
چشمان تومفتاح این قلب شکسته
چشمان تو دارد دمی همچون مسیحا
چشمان تو زنده نموداین چشم بسته
دیریست چشمانت مراویرانه کرده
دیریست چشمانت به قلبم خانه کرده
دیریست تیرعشق چشمان سیاهت
برجانم افتادو به جانم لانه
کرده
چشمان تو پیرم نکرده
خارگشتم
ازعشق تو
دیریست من بیمارگشتم
جانم فدای
خاری وبیماری تن
گویی که از خوابی گران
بیدارگشتم
زیباترین شعرم فدای خاک پایت
زیباترین شعرم فدای
یک نگاهت
زیباترین شعروجودم
چشمهایم
تقدیم یک لحظه نگاه
چشمهایت