تفاوت بارز مردمان اعصار گذشته با انسانهای عصر ماشین، نوع نگاه به زندگی و پدیده های پیرامونی آن است. برای یک آدم قرن بیست و یکمی، مرگ یعنی خداحافظی با زندگی، تولد یعنی افزایش جمعیت کره زمین و ازدواج یعنی قراردادی به منظور زندگی مشترک تا آنجا که امکان داشته باشد. در این نگرش، واقعیت هایی چون تولد، ازدواج، مرگ، کار، جنگ و غیره، با معیارهای صرفاً مادی ارزیابی می شوند و عنصر غالب در نوع برخورد آدمیان با واقعیات مذکور، جهان ماده است. اما برای مردمان ادوار گذشته، این مقولات ضمن آنکه یک واقعیت مادی تلقی می شدند، بعدی غیرمادی و معنوی هم داشتند که رفته رفته چنین نگرش هایی منجر به پیدایش آیین های گوناگونی در زندگی ابناء بشر گردید. بر این اساس موسیقی در زندگی گذشتگان نه یک هنر بلکه بخش جدایی ناپذیری از وجوه مختلف زندگی آیین های قوام یافته مرتبط با آن، تولید، اجرا و درک می شد. مهمترین تجلی گاه موسیقی در زندگی بشر قدیم، بزنگاه هایی چون تولد، ازدواج، کار، جنگ، مرگ، خشونت های طبیعت و راز و نیاز چه از نوع بت پرستی و چه از نوع یکتا پرستی بوده است. امروزه نیز با وجود تغییرات شگرف در زندگی آدمیان، همچنان برخی آیین های مرتبط با موسیقی را می توان در نقاط دور از تمدن های شهری جستجو کرد. گر چه به سختی می توان ادعا کرد این آیین ها و موسیقی های مربوطه، به طور صددرصد یادگار ادوار گذشته هستند ولی مقایسه آنها با ویژگی های زندگی و موسیقی امروزی نشان می دهد تا حد زیادی به گذشته تعلق دارند و به عبارتی رنگ و بوی تمدن کهن در چنین فرهنگ هایی به روشنی احساس می شود. فرهنگ اقوام ایرانی یکی از مهمترین منابع آیین های تمدن بشری است که با توجه به مستندات تاریخی به گذشته ای نزدیک به سه هزار سال پیش باز می گردد. زبان و فرهنگ اقوامی چون بختیاری، کردی، لری و مازندرانی نشان می دهد که اولاً آنها بسیار کهن هستند و ثانیاً ریشه های مشترک بسیاری داشته اند و همچنان نیز می توان رگه های مشترک را در زبان و موسیقی آنها جستجو کرد. سور و سوگ به عنوان دو واقعیت مسلم در زندگی قومی مردمان ایران زمین از دیرباز جایگاه مهمی را داشته است. آیین های متنوع و همراه با موسیقی که برای جلوه دادن سور و سوگ پدید آمده اند، حکایت از اهمیت این دو مقوله برای ایرانیان دارد. آیین سور تقریباً در میان تمام اقوام ایرانی به یک شدت مورد توجه قرار دارد ولی آیین سوگ به دلایل متعدد قومی و مذهبی به یک شدت مشاهده نمی شود. برای مثال سوگ در میان لرها و بختیاری ها در مقایسه با سایر مناطق ایران خیلی پررنگ تر به نظر می رسد که بررسی علل و عوامل آن نیاز به یک پژوهش جامعه شناختی دارد. قوم بختیاری به عنوان یکی از قدیمی ترین ساکنان سرزمین ایران، نقش قابل توجهی را در شکل گیری فرهنگ و تمدن ایرانی داشته است. مردمان این قوم از دیرباز در منطقه زاگرس جنوبی مستقر بوده اند ولی امروزه به سبب افزایش جمعیت و تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، پراکندگی آنان از مناطق کوهستانی سخت گذر به کوهپایه ها و جلگه ها در استانهای اصفهان، فارس و خوزستان تعمیم یافته است. تعداد زیادی از آنها نیز بر اثر جریان مشروطیت و قضیه فتح تهران، خواهی نخواهی راهی پایتخت شدند و هم اینک جمعیت قابل توجهی از ایشان در تهران ساکن اند. گر چه امروزه بین بختیاری های کوچ رو و بختیاری های شهرنشین فاصله فرهنگی وجود دارد ولیکن در برخی موارد همچنان می توان تعلقات قومی آنان را با اشکالی کم و بیش متفاوت، ملاحظه کرد که یکی از مصادیق آن، سوگ و موسیقی مربوط به آن می باشد. بختیاری ها برای موسیقی سوگ از واژه ای به نام «چپی» بهره می گیرند. چپی یا وارونه نوازی، نقطه مقابل راست نوازی شامل کلیه نغمات کار و جنگ و عشق و شادی است. «چپی یا وارونه نوازی در قوم بختیاری، یکی از نشانه هایی است که عدم اندیشی این قوم باستانی را به رخ می کشد. هست در مقابل نیست و نواختن نغمه ها در مقابل وارونه نواختن آن امری در حوزه حکمت مویه ها و نغمه های عزای بختیاری است» (اردلان: 1376). مویه گری زنان بختیاری در فقدان سرداران و بزرگان قوم، از ناله و شیون های رایج فراتر می رود. اشعاری که زنان به صورت گفت و گو بین تکخوان و گروه مویه گران می خوانند، مملو از تصاویر حماسی و تغزلی است. عظمت شخصیتی متوفی در این سوگ سرایی ها بدرستی برای حاضران تصویر می شود و نوعی قداست به آن از دست رفته نیز می بخشد. آواهای مویه گری اصیل بختیاری، بسیار کهن به گوش می رسند. تا جایی که «شباهت این نغمه ها با آوازهای اقوام کهن دیگر نقاط جهان از جمله امتهای یونانی، آفریقایی و حتی اسکیمویی اعجاب آور می نماید» (اردلان: 1376). ? نمونه اول از گاگریو زنانه رایج در منطقه بازفت موسیقی سوگ بختیاری ها دارای چند شکل سازی، آوازی و ترکیبی از سازی و آوازی است. سازهای متداول در این نوع موسیقی، کرنا و سرنا و دهل و نی هستند که همه آنها از سازهای باستانی ایران به شمار می روند. جالب اینکه با وجود تغییرات و تأثیرپذیری موسیقی های بومی از عناصر موسیقی شهری در عصر حاضر، موسیقی سوگ بختیاری ها همچنان در کنار نمونه های جدید و نوعاً تحریف شده، حضوری آشکار در زندگی مردمان این قوم دارد. حفظ اصالتها در موسیقی سازی بیشتر مشهود است. در حالی که نمونه های آوازی و آواز همراه با ساز در همین منطقه دچار دگرگونی های قابل توجه و تأثیرپذیری از موسیقی دستگاهی و محلی ایران و حتی انواع پاپ گردیده اند. ? نمونه دوم از گاگریو زنانه رایج در منطقه بازفت آیین سوگ در میان طوایف گوناگون بختیاری، در مقایسه با سایر اقوام ایرانی بسیار پر رنگ تر و مفصل تر به نظر می رسد. بی قراری افزون زنان عزادار در از دست دادن عزیزانشان به شکل گیری سنت هایی مثل «ری کنون» و «گیس بران» منجر شده است که در کمتر قومی نظیر آن یافت می شود. «ری کنون» خراشیدن صورت توسط ناخن ها و «گیس بران» به معنی بریدن موهاست که البته امروزه این دو سنت تقریباً منسوخ شده است ولی اشعار باقیمانده، حکایت از رواج آن در ادوار گذشته دارد. سوگ در قوم بختیاری به طور کامل موسیقایی است و هیچ شکلی از سوگواری بدون موسیقی در این قوم وجود ندارد. بار اصلی آیین سوگواری بر دوش زنان است. آنان با مویه گری های انفرادی و اغلب جمعی، فضای تأثرانگیز و تسکین دهنده ای را ایجاد می کنند. اصطلاح «گاگریو» به معنی گاه یا زمان گریستن، آوازهای متنوعی را شامل می شود که هر یک در گوشه ای از مناطق بختیاری نشین شکل گرفته اند و امروزه به همه بختیاری ها تعلق دارند. گاگریو با تلفظ «گوگریو» معنی بگو و گریه کن می دهد که در هر دو حالت گاگریو و گوگریو، منظور واحدی نهفته است. ? موسیقی آوازی سوگ در قوم بختیاری مفهوم گاگریو منحصراً آوازهای سوگیانه بختیاری را در بر می گیرد، چه این آوازها به صورت تنها اجرا شوند و چه با همراهی ساز باشند. گاگریو در شکل سنتی و قدیمی اش فقط آوازی بوده و منحصراً توسط زنان به اجرا در می آمده است. امروزه به دلیل گسترش رسانه ها و همچنین ممنوعیت صدای بانوان در محافل عمومی، اشکال متنوعی از اجراهای گاگریو توسط مردان را شاهد هستیم که اغلب با یک ساز همراهی می شوند. گاگریوها به لحاظ اجرایی، مقام و دستگاه ثابتی ندارند. فواصل به کار رفته در اجرای آنها متناسب با ذائقه موسیقایی نواحی بختیاری نشین، رنگارنگ است. به همین دلیل ما با انبوهی از اجراهای گاگریو روبرو هستیم که علاوه بر لحن و لهجه، فواصل موسیقایی آنها نیز متفاوت شنیده می شود. علت این امر پراکندگی گسترده بختیاری ها در محدوده بزرگی از رشته کوههای زاگرس و جلگه خوزستان است که در اثر همسایگی با اقوام لر، فارس، عرب و قشقایی، صورتهای گوناگونی از سوگیانه های آوازی را تجربه کرده اند. ? گاگریوهای اصیل و قدیمی وقتی به دنبال اصیل ترین و قدیمی ترین نمونه ها بگردیم، آنچه ما را به هدف نزدیک می کند، میزان فاصله جغرافیایی آن فرهنگ از فرهنگ های مجاور است. یعنی فرهنگ مورد پژوهش هر چقدر از فرهنگ های همسایه دورتر باشد، ارزش ها و سنت های اجتماعی و فرهنگی آن، دست نخورده تر و دارای اصالت و قدمت بیشتری است. بر این اساس بکرترین نمونه های آوازی سوگ بختیاری نیز دقیقاً دارای چنین مشخصه ای هستند. منطقه کوهستانی و سخت گذر «بازفت» (Bazoft) در جنوب غربی استان چهارمحال و بختیاری به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی اش در بردارنده آوازهای نابی از موسیقی بختیاری است که با توجه حالت ملودیک آنها، می توان پیشینه ای بیش از هزار سال را برای آنها تصور کرد. بازفت در حال حاضر نیز با وجود راه های ارتباطی نسبتاً مناسب، همچنان دست نخورده تر از سایر نقاط بختیاری نشین است. ? نمونه سوم از گاگریو زنانه رایج در منطقه بازفت گاگریوهای رایج در طایفه «موری» (Mori) ساکن در منطقه بازفت، دارای شخصیتی بسیار کهن هستند که با توجه به گردش نغمات آنها و مقایسه شان با موسیقی های امروزی، کهن بودنشان به روشنی احساس می شود. ویژگی بارز این نوع آوازها، فرودهای پرشی پایین رونده است که در مجموع شباهت زیادی به موسیقی آوازی سرخپوستان آمریکا پیدا می کند. در این خصوص کاملاً روشن است که نمی توان به سادگی ارتباطی بین این دو نوع موسیقی پیدا کرد، بلکه تنها می توان به کهن بودن آنها اندیشید که احتمالاً از هزاره های پیشین، چنین ویژگی هایی در آواز ابناء بشر وجود داشته و در گذر زمان کم و بیش به نسل های بعد انتقال یافته است. ? نمونه چهارم از گاگریو زنانه رایج در منطقه بازفت گاگریو در برخی نقاط بختیاری نشین، «سرو» (Soru)نیز نام دارد. سرو در فرهنگ بختیاری به آواز غمناک اطلاق می شود ولی در برخی مناطق این واژه دلالت بر آهنگ خاصی می کند چنانکه یادآوری آن، دقیقاً همان آهنگ خاص را به یاد می آورد. گاگریو در میان لرهای کهکلیویه و بویراحمد و همچنین بختیاری های مجاور با ایشان، «خون گریو» خوانده می شود. ? نمونه ای از خون گریوخوانی مردانه این واژه ترکیبی با دو رویکرد، دو معنی متفاوت و در عین حال سازگار با هم دارد. اگر «خون» به معنی لفظ محاوره ای «بخوان» مد نظر باشد، آنگاه «خون گریو»، خواندن و گریستن معنی می دهد. اما اگر «خون» معنی خون سرخ را بدهد، درآن صورت «خون گریو» یعنی خون گریستن که مفهوم تأثر شدید را در بر دارد. ? گاگریوهای جدید و امروزی پس از وقوع انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، شرایط فرهنگی زاگرس نشینان دستخوش تغییرات قابل ملاحظه و محسوسی گردید. این رویدادها با خود دگرگونی های عمیق در موسیقی سوگ زاگرس را به ارمغان آورد. برای مثال، سوگ بختیاری و لری که از صدها سال پیش همواره امری زنانه بوده است، به حوزه مردانه راه یافت و گاگریوخوان های متعدد از مردان، شروع به تقلید از نمونه های آوازی زنان کردند. در قوم بختیاری برای نخستین بار زنده یاد منوچهر رباطی و همچنین علی مکوندی اقدام به گاگریوخوانی کردند که نظر به شرایط آغازین جنگ و اثرات غمبار آن، بسیار مورد توجه بختیاری ها قرار گرفت و کم کم این بدعت به یک رویه تبدیل شد. ? نمونه اول از گاگریوخوانی مردانه از سویی دیگر بی توجهی غالب گاگریوخوانان و مداحان مجالس عزا به جایگاه نغمات در زندگی سنتی بختیاری ها، آسیب های زیادی را بر پیکر موسیقی بختیاری وارد ساخت. برای نمونه آوازهای مربوط به حماسه خوانی، شاهنامه خوانی و آوازهای کار از جمله شکارگری به طور ناشیانه وارد موسیقی سوگ گردید و امروزه آنچه تحت عنوان گاگریو یا موسیقی سوگ توسط غالب مداحان بختیاری ارائه می شود، ملغمه ای از گونه های متعدد موسیقی بختیاری و ترکیب آنها با عناصری از دیگر موسیقی های دور و نزدیک است. در کنار این تقلیدهای ناشیانه، برخی از گاگریوخوانان مرد، نمونه های درستی از گاگریوخوانی سنتی زنان را ارائه دادند. آشنایی برخی از ایشان به موسیقی عمومی منطقه زاگرس و همچنین موسیقی دستگاهی ایران، باعث پیدایش نمونه هایی از از گاگریو با لحنی دوگانه و چندگانه شد. در این خصوص نمونه هایی داریم که ترکیبی از آواز دشتی با جمله هایی از گاگریوخوانی اصیل زنانه و تلفیق آن با آوازی عاشقانه به نام «بلال» هستند که همچنان لحن بختیاری خود را دارند. در برخی نمونه ها، لحن عربی به طور آشکار خودنمایی می کند و این موضوع یعنی تأثیر موسیقی عربی بر آوازهای بختیاری پیش از آنکه معلول یک بدعت ناسازگار باشد، مرهون همسایگی عرب ها و بختیاری های ساکن استان خوزستان است که از دیرباز با هم در تعامل بوده اند و حتی اخطلاط نژادی آنها به پیدایش تیره ای از بختیاری ها تحت عنوان «عرب کمری» (Arab Kamary) منجر شده است. بختیاری های موسوم به عرب کمری هم اینک در منطقه عمومی شهرستان شوشتر ساکن اند و به دو زبان بختیاری و عربی به طور کامل تسلط دارند. نوع دیگری از گاگریو که به دزفولی یا ماتم خوانی شهرت دارد، نغمه ای کاملاً عربی است و در شهرهای شوشتر و دزفول بیش از نقاط دیگر خوانده می شود. ? نمونه دوم از گاگریوخوانی مردانه با لحن عربی همسایگی بختیاری های شمال خوزستان و لرهای جنوب استان لرستان، به طور طبیعی نغمه های مشترکی را در همه گونه های رایج منطقه به بار آورده است. آوازهای مورد نظر از نظر گردش ملودیک، لحن لری و بختیاری را توأمان دارند. حتی نوعی از گاگریو به نام «واویلا» شنیده می شود که متأثر از موسیقی منطقه بوشهر می باشد و در عین حال لحن بختیاری هم دارد. در کنار اینها شکل دیگری از واویلا را داریم که تقریباً خارج از چارچوب موسیقی بختیاری است و به عبارتی حس و حال موسیقی های شهری را دارد. در مواردی هم اشکال تغییر یافته ای از موسیقی سوگ بختیاری را می شنویم که نغمات آنها در اساس بختیاری اند ولی پیش از این کارکرد سوگواری نداشتند. یکی ار آنها، آوازی مربوط به شکارگری یا صیادی است که امروزه در غالب مجالس عزای بختیاری با اشعاری مناسب عزا به کار می رود و دیگری هم، برگرفته از آوازی عاشقانه به نام «بلال» می باشد. شیوه های آوازی شاهنامه خوانی که فضایی کاملاً حماسی دارند، هم اینک در موسیقی سوگ بختیاری ها شنیده می شوند. در گذشته، شنیدن هر یک از این نغمات، موضوع مشخصی را در ذهن مخاطبان به یاد می آورد ولی امروزه همه آنها تقریباً یک معنی می دهند و آن سوگ و سوگواری است!
|