سفارش تبلیغ
صبا ویژن

( کامران یوسف شهروی ) کتاب ها سرسحر - پگاه بیداری

صفحه خانگی پارسی یار درباره

دیروز پرستی

 

دیروز پرستی

 

امروز نبینیم چرا ؟ مَر همه مستیم

در فکر وخیالیم مگر، مرده پرستیم

امروز سراسر همگی درپیِ دیروز

فردا که شود تازه رسد نوبت امروز

دیروز همیشه به نظر خوب و خیالی

تا مُرد کسی، به شود و مردِ مثالی

امروز همیشه ، چه سیه، درنظرِ ما

تا خاطره شد ،رفت ، شود قند ، به فردا

یک کوزه ، حقیر است به انظارِ هنرها

تا دفن شود، یک، دو، سهِ قرنی ز نظرها

  دیروز و پریروز و فلان رفته ز دنیا

چون گشت کهن، ناب شود خوب و هویدا

عمری گذراندی تو ، چنان روز و شبت را

بازم گذری سهل ازاین صبحِ فریبا

دنبالِ چه ای ؟ درپیِ دیروز و گذشته

خوش باش به امروز ،که دیروز گسسته

بگذشت گذشته ، و برفتند قدیما

حال است، فقط حال، نه دیروز، نه عقبا

حال است پرازحال وپراز شور و حقیقت

دیروز پرستی نبود رسمِ محبت

 

 

 


آفت ثمر

شددرختی درمیان بوستان

پرثمرازمیوه سرخ  رمان

غرق شدسرگرم شادی و سرور

گوکه حولش راندیده گشته کور

نی به کس کاری نه آزارش رسید

سرفرو درجیب خود دورش  ندید

بوی عطرومیوه ورنگ ولعاب

باعث آزوطمع شد در شباب

هرکه سنگی درکف آمد سوی او

تازندبرمیوه ها از زیرورو

هجمه آمدبرسرش ازهرطرف

هرکه تجهیزی نموده بر دو کف

شدسراسرناله و آه و فغان

آن درخت پرثمر در داستان

ناله زد یا رب چه کردم من مگر؟

جزکه میوه شد تنم فصل ثمر؟

سخت کوشیدم به گرما در تموز

در زمستان سخت سرکردم به سوز

تاکه بعدآن همه سختی ثمر

شدنصیبم میوه شیرین وتر

سیل  هجمه با ثمریکجا رسید

بدتراز آزوطمع آدم ندید

زان میان آمد ندایی سوی او

هرکه را محصول باشد این بجو

بیدمجنون کی شود آماج تیر

کاج را کی میزندبا سنگ سیر

گردهی میوه هجوم آید برت

سنگها آید زهرسو برسرت

میوه گردادی به سویت تیرها

میشود سیلی چوصد شمشیرها

این بود رسم جهان زشت وبد

هرکه را باشدثمرسنگش دوصد